منطقه ییلاقی طالقان با مردمانی مهربان، مهمان نواز و فرهنگ دوست در میان کوه های برف گیر البرز از غرب ارتفاعات کندوان تا 40 کیلومتری شرق قزوین دامن گسترده است.
شاهرود رگ حیاتی این سرزمین دیر سال، از کوهپایه های شرقی آغاز و با طولی نزدیک به 105 کیلومتر به غرب می رود این شریان آبی بیش از 15 رودخانه کوچک و بزرگ منطقه را که از چشمه سارها و برفاب ها سرچشمه می گیرند، همراه خود تا سپید رود می برد تا با آبهای قزل اوزن آمیخته و راهی دریای خزر شود.
تابلوی ورودی طالقان از اتوبان تهران – قزوین
سد مخزنی طالقان که به تازگی افتتاح شده است با ظرفیت 420 میلیون متر مکعب که بر روی شاهرود ساخته شده، نقطه عطف مهمی در تاریخ، جغرافیا و محیط زیست منطقه محسوب میشود و تحولات و آثار عظیمی را از خود بر جای خواهد گذاشت.
سد آب برگردان طالقان جهت رساندن آب به مزارع
طالقان با وسعتی حدود 1300 کیلومتر مربع در 36 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 47 دقیقه طول شرقی در شمال رب شهر تهران قراردارد، میانگن درجه حرارت سالیانه در طالقان حدود 5/9+، متوسط حداکثر 5/27+، و متوسط حداقل 3/11- درجه سانتی گراد و میانگین بارندگی سالیانه حدود 500 میلیمتر است.
روستاهای زیبای طالقان در دامنه های جنوبی و شمالی ، در ارتفاع 1400 تا 2600 متر از سطح دریا ، در امتداد رودخانه ها و کنار چشمه سارها پراکنده شده اند.
طالقان از سه بخش پایین طالقان، میان طالقان، و بالا طالقان تشکیل شده است.
نمایی از طبیعت طالقان
جاذبه های طبیعی
طبیعت روح نواز طالقان بعنوان مهمترین جاذبه منطقه، گردشگران بسیاری را بسوی خود جلب می کند.
نمایی از شاه البرز طالقان
قله استوار شاه البرز با ارتفاع 4200 متر در بلند ترین نقطه مرز طالقان و الموت و قله هایی همچون – سات، بام، ناز، کهار، زرینه کوه، لشکرک و کلوان با ارتفاع بین 3400 تا 4400 متر به همراه غارهایی مانند – مرغ بند در ناریان، کله سنگ در دنبلید ،خلی زر در ورکش و غارهای بزج و بادامستان و نیز آبشارهای – سفید آب در غرب شاه البرز ،شل بن در غرب بزج، تره نو در جرینان و آبشارهای آسکان، سوهان و کرکبود ،مجموعه ای متنوع و کامل را برای دوستداران طبیعت فراهم آورده اند، نزدیکی به ارتفاعات علم کوه و تخت سلیمان و نیز وجود چند مسیر راه پیمایی کم نظیر که طالقان را به سواحل دریای خزر مربوط می کند بر جذابیت های این منطقه افزوده است.
نمایی از جاده طالقان
ویژگیهای تاریخی ،طبیعی و فرهنگی طالقان موجبات ظهور مشاهیری در زمینه های گوناگون هنری مانند – خط ، نقاشی و موسیقی را فراهم آورده است و بزرگانی همچون -درویش عبدالمجید طالقانی ( استاد بلا منازع خط شکسته )، میرعماد و غلامحسین امیر خانی (اساتید گذشته و معاصر خط نستعلیق )و استاد استادان موسیقی ،غلامحسین درویش (درویش خان ) را در دامان خود پرورانده است.
جاذبه های فرهنگی، تاریخی
منزل آیت الله طالقانی در گلیرد و یادمان، درویش عبدالمجید طالقانی در مهران از آثار دیدنی و تاریخی و فرهنگی طالقان به شمار می آیند.
نمای از منزل گلی مرحوم طالقانی
از دیگر آثار و بناهای تاریخی طالقان – برای مانده از آسیبهای طبیعی – میتوان به برخی قلعه ها، امامزاده ها، مقابر، حمام ها و آسیاب های آبی اشاره کرد.
ارژنگ قلعه در میناوند ، قلعه منصور و قلعه کیقباد در شمال هرنج ، قلعه دختر در گته ده ، قلعه پراچان و قلعه فالیس ،امامزاده هارون در جوستان ، شاه محمد حنیفه در کرکبود ،امامزاده زکریا در میراش ،امامزاده ابراهیو در در تکیه ناوه و نیز امام زاده های روستای های سید آباد، اورازان، کش، کشته رود، کلاه رود، اسفاران، خچره، بقعه میر در وشته، و مقبر پیران در دیزان، مهران، گته ده و اوانک، بقایای آسیاب های آبی در برخی از روستاها و نیز آثار نهر بزرگ انتقال آب از طالقان به قزوین در امتداد قله های رشته کوه های جنوبی طالقان، بسیار دیدنی است.
بارگاه امامزاده ابراهیم
نمای ورودی جاده امامزاده ابراهیم
نمایی از پایین طالقان از بالای گردنه ابراهیم اباد
نمایی از بالای گردنه و شاه البرز
نمایی از روستای دیدنی محسن آباد
نمایی از روستای گوران
نمایی از طبیعت روستای جوستان
بارگاه امامزاده هارون از فرزندان امام موسی کاظم(ع)
نمایی از روستای هرنج
برچسبها:
شهرستان: اشتهارد
بخش: مرکزی
سال شهرشدن: ۱۳۳۱
جمعیت: ۱۶٬۹۸۸ نفر (تا سال 1391)
زبان گفتاری: تاتی،فارسی
مذهب: شیعه
جغرافیای طبیعی
ارتفاع از سطح دریا ۱۱۷۵ متر
اطلاعات شهری
پیششماره تلفنی: 026377
اِشتِهارد یکی از شهرهای استان البرز در ایران است. این شهر مرکز شهرستان اشتهارد است.
<
نام
به نظر برخی نام اشتهارد از دو بخش «اشته» و «ارد» تشکیل شدهاست. در زبان مردم اشتهارد، «اشتا» (Eshta) به معنای ایستادن میباشد و در نام اشتهارد به معنی ایستگاه یا سکونتگاه است و «ارد» همان ارت (arta) در زبان پهلوی به معنای مقدس میباشد بنابراین ترکیب دو واژه «اشت» و «ارد» میشود سکونتگاه مقدس.
نظر دیگری بر این است که اشتهارد در اصل «اشته ده» یعنی ده شما که به مرور زمان و ابدال حروف، اشتهارد نامیده میشود.
همچنین گفته میشود که نام اشتهارد در اصل «اشترده» بوده که صورتی است از واژه «استرده» و «سترده» به معنی صاف و هموار و بی درخت.
مردم اشتهارد بیشتر نام شهرشان را «اشتارد» تلفظ میکنند که معنی آن برای عموم مردم نا شناخته میباشد. نام اشتهارد یا درستش اشتارد باید مرکب باشد از اشتار که در پهلوی به معنی خنجر است و حرف «د» که مخفف ده است. یعنی روستایی که محل خنجر سازی است.
ضمنا در زبان آلمانی وازه Echt hart به معنی “واقعا دشوار” می باشد.
موقعیت
اشتهارد از توابع استان البرز در /۲۲ و ۵۰ طول شرقی و /۴۳ و ۳۵ عرض شمالی قرار دارد. با شهر تهران ۱۰۰ کیلومتر و با شهر کرج ۶۳ کیلومتر فاصله دارد. این شهر در یک منطقه نسبتاً کویری با آب و هوای نیمه خشک واقع شدهاست. مساحت آن متجاوز از ۸۰۰ کیلومتر مربع و در مسیر جاده تهران به استانهای غربی ایران واقع است. مطابق آخرین سرشماری، جمعیت آن ۲۵۰۰۰ نفر است. از طرف شمال به ارتفاعات «حلقهدره» و محدوده شهرستان نظرآباد و از طرف جنوب به ارتفاعات «قزلباش» و محدودهٔ شهر ملارد و از طرف شرق به رودخانه شور و محدوده شهر کرج و از طرف غرب به محدوده شهر بوئین زهرا محدود میشود.
در سال ۱۳۳۱ در اشتهارد شهرداری تأسیس شدهاست.
سوابق تاریخی
با توجه به اشیاء عتیقهای که از زیر خاکهای «دیده بان» با خط کوفی و غیره به دست آمده، به نظر میرسد که قصبه اشتهارد حداقل در قرنهای دوم و سوم وجود داشتهاست.
بعضی از مردم اشتهارد عقیده دارند که در گذشته این سرزمین تبعیدگاه بودهاست.
آثار تاریخی
اشتهارد دارای چندین اثر تاریخی ارزشمند است که تعدادی از آنها در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیدهاست که چند نمونه از آن به شرح ذیل میباشند:
•«دیزبون»
که در اصل «دیدهبان» میباشد قلعهای بسیار قدیمی و بلند بودهاست. در اوایل سال ۱۳۴۴ هیاشی کاکی زاکی مدیر کل فنی ژاپونی در مرکز تعلیماتی حرفهای کرج از شهر اشتهارد دیدن کرد. وقتی در محل دیدهبان حاضر شد با توجه به آثاری که در آنجا از نظر علمی و خاکشناسی مشاهده و یافته قدمت محل فوق را به ۱۰۰۰ سال قبل تخمین زدهاست.
•امامزادهام کبری و ام صغری:
در ضلع شمالی میدان امام خمینی اشتهارد بنای بارگاهی محکم و مجلل قراردارد که به امامزادهام کبری و ام صغری معروف است. مردم محلی و مسئولین اداره اوقاف آنها را دو بانو از منسوبین موسی کاظم میدانند. بنای امامزاده تشکیل شدهاست از یک ایوان ورودی رو به شمال، یک تالار مستطیل شکل به عنوان نمازخانه و محل دعا و اطاقی مربع شکل که ضریح امامزادگان در آن قرار دارد. ساختمان بنا با آجر و کاشی تزئین شده و گنبد مدور آن کاملاً کاشیکاری است. از آنچه از کاشیهای گنبد باقی ماندهاست نشان میدهد که در کمرگاه گنبد دور تا دور، سه ردیف کتیبه شدهاست که در ردیف اول به خط کوفی نوشته شده «یا رسولالله» و در ردیف دوم در میان لوزی شکل به خط ثلث نوشته شده «الله محمد علی» و در ردیف سوم به خط کوفی به طرز بسیار جالب و ظریف نوشته شده «الله محمد». در خصوص زمان اولیه ساخت بارگاه تاریخ دقیقی در دست نیست ولی سنگ نوشته موجود حکایت از آن دارد که در سال ۱۰۸۹ هجری قمری شخصی به نام «میرزا حسابی» بانی تعمیرات اساسی ساختمان بودهاست. بر دیوار جنوبی تالار سنگ قبری نصب شده که تاریخ چهادهم ذیالحجه ۹۹۱ بر آن حک شدهاست. وجود این سنگ قبر در دیوار قدمت بنا را حداقل تا آن دوره به عقب میبرد. دکتر بیات نیز در کتاب خود آن را مربوط به دوره صفوی میداند. بنای امامزادگان با شماره ۷۵۳ در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیدهاست. گلزار شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در این مکان قرار دارد. در سالهای اخیر توسط اداره اوقاف و سازمان میراث فرهنگی تعمیرات اساسی در ساختمان امامزادگان صورت گرفتهاست و در زمینه زیباسازی محوطه آن نیز شهرداری اشتهارد با همکاری بنیاد شهید کرج اقداماتی انجام دادهاست و نیز آقای ایرج اشتهاردی نیکوکار مقیم اسپانیا بانی ساخت دیوار جنوبی آن به شکل سنتی هستند که در حال حاضر توسط شهرداری اشتهارد در دست ساخت میباشد.
•حسینیه صیادیه:
ضلع غربی بارگاهام کبری و ام صغری متصل به بنای باشکوهی بنام حسینیه صیادیهاست. ورودی حسینیه بر خلاف ورودی امامزادهام کبری و ام صغری رو به جنوب است و دارای سر دری آجری و دری چوبی است. برای ورود به حسینیه باید از یک هشتی گذشت و به حیاط آن راه یافت. اطراف حیاط حسینیه غرفههایی در دو طبقه برای استقرار مردم ساخته شده که بین فامیلهای مختلف محل تقسیم شده و هر یک از ایشان در ایام عزاداری در آن مستقر میشوند. صحن حسینیه نیز محل تجمع هیأتهای سینهزنی و عزاداری است. مصالح ساختمانی بکار رفته در قسمتهای قوسی حسینیه از آجر و گچ است. در زلزله سال ۱۳۴۱ شبستان اصلی آن آسیب دیده و بعد از آن طی دو مرحله بازسازی گردیدهاست. بنای حسینیه مربوط به اواخر دوره صفویه یا اوایل دوره قاجاریه میباشد.
•امامزاده سلیمان:
در فاصله شش کیلومتری شرق اشتهارد در زمینهای کوشکآباد (گوشآوا) بنای آرامگاهی مجلل برپاست که به امامزاده سلیمان معروف است. امامزاده سلیمان تشکیل شده از یک حیاط بزرگ که بنای آرامگاه در میان آن قرار دارد. در ضلع غربی حیاط آب قناتی جریان داشته که محل شستشو و وضو گرفتن زوار امامزاده بودهاست که در حال حاضر به دلیل خشک شدن قنات وجود ندارد. ساختمان و بنای امامزاده مشتمل بر یک ایوان که رو به شمال باز میشود و قسمت ورودی به امامزادهاست و تالاری مستطیل شکل و ستوندار که محل ادای نماز و دعاست و اطاقی مربع شکل کوچک که ضریح فلزی امامزاده در میان آن واقع شده و زیارتگاه اصلی است. سقف اطاق اخیر گنبدی و سقف تالار مستطیل شکل به صورت ضربی پوشیده شدهاست. تاریخ بنای اولیه آن مشخص نیست اما در سال ۱۳۴۱ خان نایب تعمیرات اساسی در ساختمان آن انجام داده و در سالهای اخیر نیز عدهای از نیکوکاران و اداره موقوفات و سازمان میراث فرهنگی اقداماتی در تعمیر ساختمان آن انجام دادهاند و شهرداری اشتهارد نیز تعمیرات اساسی در زمینه محوطه بنای امامزاده و همچنین احداث سرویس بهداشتی و غیره انجام دادهاست. اخیراً پیکر پنج شهید گمنام در صحن امامزاده دفن شدهاست.
در کتاب بحرالانساب آمدهاست که سلیمان بن حضرت موسی کاظم را در کوشکآباد کشتند. به نظر میرسد این امامزاده از فرزندان یا نوادگان موسی کاظم است و صاحب کرامات بودهاست. دکتر بیات در کتاب کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران از بقعه شاهزاده سلیمان در اشتهارد نام برده و بنای آنرا متعلق به قرون هفتم تا نهم هجری قمری دانستهاست. امامزاده سلیمان با شماره ۷۵۴ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست.
•کوه گهور (گبری) یا بز قلعه:
در فاصله هشت کیلومتری شرق جاده اشتهارد-کرج و در پنج کیلومتری سمت جنوب روستای مختارآباد در میان ارتفاعات موجود، کوه نسبتاً مرتفعی وجود دارد که به آن کوه گهور میگویند. بالای کوه نسبتاً مسطح است که در آن بقایای آثاری از جمله ساختمان کاملاً مخروبه و سفالهای شکسته به چشم میخورد. به آن بزقلعه هم میگویند. این احتمال نیز وجود دارد که این آثار بقایای آتشکدهای بودهاست که شاید به همین دلیل به آن کوه گبری هم گفته میشود. احتمال دیگر اینکه آنجا محل اختفاء و زندگی راهزنان یا اینکه متعلق به فرقه اسماعیلیه بودهاست.
•حمام محله صیادیه:
این حمام در غرب حسینیه صیادیه و در دو واحد مجزای مردانه و زنانه هر کدام شامل رختکن و گرمخانه احداث گردیدهاست. تاریخ بنای اولیه آن بطور دقیق مشخص نیست ولی شکل ساختمان حکایت از تعلق آن به دوره صفوی و یا کمی بعد از آن دارد. تا چندین دهه قبل این حمام بطور کاملاً سنتی با خزینه مورد استفاده قرار میگرفت. بعدها در آن لولهکشی انجام شده و خزینه آن مسدود گردیدهاست. هم اینک این حمام فعال است و کسانی از آن استفاده میکنند.
محلات شهر اشتهارد
شهر اشتهارد دارای هفت محله قدیمی به نامهای پایین محله (جیر محله)، محله صیادیه، محله قاضیان(قاضیون)، چال محله (چله مله)، فارچی آباد (پارچی آوا)، خیابان بزرگ (پیله خیاوون)، خیابان کوچک (خوردک خیاوون) و همچنین از محلات کوچکتر میتوان از ام اصغر، رضه، چول و پشت قلعه را نام برد.
بعد از انقلاب شهرکهایی بنامهای شهرک وحدت، شهرک طالقانی و شهرک الغدیر در اشتهارد احداث شدهاست. هر کدام از این محلات دارای مسجد، حمام و گورستان اختصاصی میباشند و سه محله دارای یک تکیه برای عزاداری حسین میباشد که یکی از آنها ساختار قدیمی دارد و احتمالاً از دوره صفویهاست.
مناطق و دهستانهای اطراف اشتهارد
در اطراف اشتهارد مناطق و دهستانهایی بنامهای مرادتپه(دارای ۲ تپه باستانی به نامهای پیله تپه و خوردیکه تپه)، صحت آباد، جعفرآباد، قزل حصار، رحمانیه، مهدی آباد، فرد آباد، مختارآباد، عبدالله آباد، کوشک آوا، مروت آوا، اوپشته، گنگ، جارو، نکوجار، قرقرک (محل دفن فریدون فروغی) و بوجعفر، ایپک و… مجموعاً به تعداد ۲۲ روستا وجود دارد.
پیشینه و شخصیتهای علمی و مذهبی شهر اشتهارد
اشتهارد از قدیم به دارالمؤمنین معروف بودهاست. وجود شخصیتهای مذهبی همچون ملا ابوالحسن اعلمی صاحب رساله «ریاض الاحکام» و ملا علی احمد مجتهد در دهههای گذشته و همچنین حجت الاسلام و مسلمین سید عبدالله برهانی و حاج شیخ یحیی تقوی در دهههای اخیر در رشد باورهای دینی و مذهبی مردم مؤثر بودهاست. چنانچه در دوران جنگ ایران و عراق با داشتن جمعیتی حدود پنج هزار نفر بیش از ۱۲۰ شهید و ۱۲ آزاده و صدها جانباز نثار اسلام و انقلاب نموده که به نسبت جمعیت شهر در شمار شهرهای تراز اول کشور در این زمینه قرار گرفتهاست. علمایی چون میرزا حبیبالله اشتهاردی از اساتید حوزه نجف و سامرا و حاج غلامرضا سلطانی نماینده شهید مردم شهر کرج و اشتهارد در مجلس شورای اسلامی و اولین امام جمعه اشتهارد را داشتهاست. و از علمای معاصر مجتهد و امام جماعت حرم حضرت معصومه آیتالله مرحوم شیخ علی پناه اصلانی اشتهاردی، حجت الاسلام مرحوم محمد محمدی اشتهاردی محقق و نویسنده ۲۵۰ جلد کتاب، حاج شیخ حسین گنجی خطیب که صدا و سیما بارها در مناسبتهای مختلف از سخنرانیهای ایشان استفاده کردهاست و مرحوم ولی الله خلج که از شاعران معاصر فارسی و تاتی زبان است میتوان اشاره کرد.
اشتهارد در لغتنامه دهخدا
دهخدا در لغتنامه خود در صفحه ۲۶۴ در جلد اول مینویسد: اشتهارد قصبه بزرگی است از بخش کرج شهرستان تهران، ۷۸۰۰۰ گزی باختر کرج، سر راه کرج به بوئین زهرا، جلگه معتدل، سکنه ۶۲۶۷، شیعه فارس و زبان مخصوص که ریشهٔ آن فارسی است. آب آن از ۲۱ رشته قنات که یکی شیرین و بقیه لب شور است. محصول عمده غلات (گندم و جو) بنشن (خواربار از قبیل نخود، لوبیا، ماش و عدس) چغندرقند، پنبه و جالیز. شغل مردم آن زراعت و کسب صنایع دستی کرباس و پارچه نخ بافی. دارای دبستان شش کلاسه و پاسگاه ژاندارمری و محضر رسمی میباشد. بنای امامزاده و مسجد و تکیه آن قدیمی است. کارخانه تصفیه پنبه و آسیاب موتوری دارد
برچسبها:
شهرستان: نظرآباد
جمعیت: ۹۷٬۷۲۲
زبان گفتاری: فارسی،ترکی
مذهب: شیعه
نَظَرآباد یکی از شهرهای استان البرز و مرکز شهرستان نظرآباد است.این شهرستان قدمتی حدود نه هزار سال دارد . به طوری که منطقه باستانشناسی ازبکی در آن واقع شده است و نمونه اولین خشت دست ساز بشر که در سازمان ملل نگهداری میشود، توسط آقای خاتمی به نشانه گفتگوی تمدنها از این محوطه باستانی به سازمان ملل هدیه شده است.آقای مصطفی بازرگان برادر مرحوم مهندس مهدی بازرگان از مفاخر و محققین این شهرستان محسوب میشوند و هم اکنون در سن ۹۷ سالگی در این منطقه زندگی میکنند. شهر مصطفی آباد یادگار دوران مباشری ایشان بر این شهر است. جاذبههای این شهرستان:
صنعت
منطقه صنعتی سپهر با حضور بیش از ۴۰۰ شرکت تولیدی بخصوص در زمینه مواد غذایی.
گردشگری
منطقه باستانشناسی ازبکی به لحاظ قدمت و پیشینه در شمال غربی این شهرستان واقع شده است .این منطقه در دوره سوم کاوش میباشد و آغاز فعالیتهای کاوش در دوره اول توسط دکتر مجیدزاده انجام گرفتهاست. باغات میوه، هوای پاک و درختان چنار چند ده ساله جلوهای سبز و زیبا به مرکز این شهرستان دادهاند همچنین خانه و اتومبيل دكتر مصدق يخچال روستاي نجم آباد ، تپه ازبكي امامزاده ابراهيم ، مجموعه فرودگاه آزادي تپه گاز رسنك ، امامزاده چهل دختر تينال تپه ، روستاي عشايري گلدره تپه شرف الدين از جمله مناطق گردشگری این شهرستان می باشد.
برچسبها:
شهر آسارا مرکز بخش آسارا از توابع شهرستان کرج در استان البرز ایران است.
روستای «آسارا» در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۸۷ پس از تجمیع با روستاهای «ریزمین»، «سیرا» و «پل خواب» از توابع بخش یادشده به شهر تبدیل و به عنوان شهر «آسارا» شناخته شد
برچسبها:
در سال 546 پ.م کوروش بنیانگذار هخامنشي کشور ليدي را تسخير نمود و اکثر مناطق يونانى نشين را زیر سلطة خود در آورد ، بجز کشور ليدى به نواحى تصرف شده که در آنها ضرب سکه رايج بود اجازه داد که مثل قبل به ضرب سکه هاى محلى ادامه دهند و تنها ضرب سکه هاى سلطنتی کرزوس را متوقف نمود. کوروش هخامنشي با اينکه متوجه لزوم سکه و تأسيس ضرابخانه شده بود ولى مرگ به او اين فرصت را نداد. لذا داريوش هخامنشي (522-486 پ .م ) نخستین کسي بود که در ايران بضرب سکه اقدام نمود. وى سکه هاى طلا و نقره بنام هاى (دريک Daric و شکل يا سيگلوی Siglos) به ترتيب به وزن 8.4 گرم و 5.6 گرم ضرب نمود. بر روى سکه تصوير شاه هخامنشي به شکل کماندار پارسي ديده مي شود که به علامت نيايش خداى بزرگ اهورمزدا ، زانوزده و کمانى را در حال کشيدن زه و در دست ديگر نيزه اى دارد. در پشت سکه نيز چند فرورفتگي مشاهده مي شود . همچنين سکه اى از داريوش سوم بدست آمده است که بجاى نيزه خنجرى را بدست گرفته است . سکه هاى نخستین هخامنشي بنام سکه هاى شاهي معروف بوده است. قدرت مالى هخامنشيان بسيار زياد بوده بطوري که مزد هر سرباز خازجي که براى ارتش ايران کار ميکرده است يک سکه طلا "دريک" در ماه بوده است. در سراسر ايران هخامنشي ضرابخانه هاى سلطتنى بنابر آنچه که احتياج بود سکه ضرب مي کردند ولى در مواقع لزوم بروز جنگ فرمانروايان يا ساتراپ هاى محلى که اطراف پادشاه مامور تشکيل و تدارک سازوبرگ و جنگ افزار بودند سهم بيشتري براى ضرب سکه از خزانه سلطتني دريافت مي کردند از ساتراپ هاى هخامنشي که در تاريخ ايران نام آنها برده شده است مانند داتام- پاره و فرناباد که مدتها فرمانروايى کيليکيه و سوريه و بابل را داشتند سکه هاى با ارزشى در مجموعه موزه ملى موجود مي باشد.
از انواع ديگر سکه هاى هخامنشي سکه هاى پادشاهان و ساتراپ های تابع مانند شاهان قبرس و فينيقيه و امراي کاري ، ليسى، آراد مي باشند که مدتها زير نظر دولت هخامنشي در آمدند و استقلال داخلي پيدا کرده و سکه ضرب نمودند. از سکه هاى بسيار جالب سکه هاى صيدا را ميتوان نام برد. در يک طرف اين سکه نقره نقش کشتي جنگي و در طرف ديگر نقش اردشير سوم هخامنشي را سوار بر گردونه اى بسيار زيبا ميبينيم (358-326 پ .م ) . بر سکه نقره ديگرى نقش اردشير دوم کمان بدست ايستاده و در پشت سکه نقش کشتى جنگي با بادبان نقر شده است (744-358 پ .م )که با مشاهده اين سکه ميتوان به تاريخ دريانوردي ايران در دوره هخامنشي و وضع کشتي هاى جنگي و اهميت آنها پي برد.
در ميان پادشاهان باستاني كمتر فرمانروايي را مي يابيم كه مانند داريوش به اين خوبي دريافته باشد كه كاميابي يك ملت بايد بر بنياد اقتصادي سالم گذاشته شود . داريوش مي دانست كه ابتدا بايد يك دستگاه منظم از وزن ها و اندازه ها داشته باشد . يك نمونه رسمي از اين اندازه ها ارش شاه است كه مانند خط كشي از سنگ آهن سياه با اندازة 118 اينچ است و نام و عنوان داريوش روي آن اصل اعتبار آن را نشان مي دهد . بعضي تصور كرده اند كه داريوش اولين كسي است كه نخستين سكه ها را در ايران رواج داد . داريوش بي آنكه سكه هاي سابق را از رواج اندازد ، پولي به اسم دريک در ايران رواج داد . اين سكه طلا از سكه طلاي كرزوس كه در ليدی زده مي شد سنگين تر بود . مقارن با اين سكه طلا پولي از نقره زدند كه به شكل يا سيكل معروف است . وزن سكه هاي نقره 10/5 بود ، بنابراين مي توان استنباط كرد كه نسبت نقره به طلا در آن زمان يك به سيزده و ثلث بوده است . مسكوكات ذكر شده در ايران و ممالک تابعه رواج داشت و ماليات ها و حقوق ساخلوها و غيره با اين سكه ها پرداخت مي شد . ولي بايد در نظر داشت كه دريك را كم سكه مي زدند و در مجموع سکه ها در خزانه هاي ايران بيشتر از شمش بود . به همين جهت عده دريک هايي كه تا زمان ما باقي مانده است كم است . ظاهراً ساتراپها مجاز بودند سكه نقره كم ارزش و مس بزنند ، اين نوع سكه ها غالباً در آسيای صغير و فينيقيه زده مي شد . ولي در سكه های مزبور در خارج از ايالت آنها حكم جنس را داشت . سكه طلا فقط همان دريک بودند كه فقط شاه مي توانست ضرب كند ، روی سكه های هخامنشي تاريخ نيست اما از صورت شاهان مي توان تاريخ آنها را تقريباً معين كرد . حدس مي زنند كه نخستین سكه داريوش در سال 516 ق.م زده شده است . بر يک طرف دريک ها صورت تيراندازی از پارس است كه يک زانو را به زمين زده و زه كمان را مي كشد . دو دريكي و نيم دريكي خيلي كم به دست آمده است .
داريوش نسبت به سكه ها و بدون غش بودن آنها بسيار حساس بود ، چنانچه هرودت مي گويد : يكي از عواملي كه آريانه حاكم مصررا اعدام كرد اين بود كه سكه اي از نقره زد كه كامل العيار بود ، اگر چه ولات حق زدن سكة نقره را داشتند ولي كامل العيار بودن سكه ها داريوش را خوش نيامد. داريوش علاقه داشت كه عيار پول طلا دريک و پول نقره شیكل هميشه يک اندازه باشد و هيچ نقطه اي از امپراطوري ايران در پول طلا و نقره بيش از ميزان مقرر غش نمي زدند . به همين جهت پول ايران مرغوب ترين پول دنيای قديم بود و مورد اعتماد تقريباً تمام كشورهاي دنياي قديم بود . حتي اگر داريوش متوجه مي شد كه ضرابخانه ها كه زير نظر ساتراپها كار مي كردند بيش از اندازه در سكه ها غش زده اند ، به شدت برخورد مي كرد ، نمونه آن والي باختر بود كه به شدت مورد مجازات قرار گرفت .
در بين سكه هاي هخامنشي ، به سكه هايي بر مي خوريم كه از لحاظ هنري ممتازند ، در يک روي سكه ها شاه سوار بر اسب و بر روي ديگر نقش كشتي نقر شده است . پس از داريوش بزرگ بعضي از ممانک و ساتراپها ، البته به ندرت اجازه يافتند كه جداگانه سكه ضرب كنند ، روي سكه به خط و زبان آن منطقه اي بود كه سكه را در آنجا ضرب مي كردند . اما بيشتر به خط آرامي بود . زيرا خط ميخي مخصوص كتيبه ها بود و برروي سكه به كار نمي رفت . در اين دوره تهيه و به كار اندازي سكه در معاملات نه تنها در امور بازرگاني داخلي و خارجي تسهيلاتي فراهم كرد . بلكه به توسعه بانكها كه به تدريج رونق مي گرفتند نيز كمك مؤثري كرد . در اواخر عهد هخامنشي دو دريكي نيز ضرب مي شد. همواره بر اثر ورود مسكوكات ، تجارت داخلي شايد سريعتر از تجارت خارجي توسعه مي يافت . همچنين سكه ، فعاليت بانک ها را توسعه داد . شاهنشاهي هخامنشي برای بانک ها امكاناتي بوجود آورد كه تا آن زمان سابقه نداشت . در زمان هخامنشيان بانک های خصوصي تأسيس شد . شاهان هخامنشي خراج را به شكل جالبی انبار مي كردند . آنها طلا يا نقره را ذوب مي كردند و درون كوزه اي مي ريختند . وقتي كه كوزه پر مي شد ، آن را انبار مي كردند و هنگام نياز آن قدر كه لازم بود از كوزه ها را مي شكستند و سكه ضرب مي كردند . هنگامي كه اسكندر شوش را تصرف كرد ، با مقدار زيادي شمش خام روبرو شد كه خام نگهداري مي شد . درباره خراج در زمان كوروش و كمبوجيه هيچگونه ضرورت وجود پول را ايجاد نمي كرده است چون اقوام خراج خود را به صورت فلزات گرانبها پرداخت مي كردند . با وجود اين سكه هاي طلايي ليدي بوسيله هخامنشيان مورد استفاده قرار مي گرفتند . البته اين امكان هم وجود دارد كه كروزئيدهاي نقره منحصراً در زمان تسخير سارد بوسيلة كوروش ضرب و رايج شده و به اين ترتيب عملاً نقش پول پادشاهي را بازي كرده باشند .
برچسبها:
سکههای دوره ساسانی از طلا و نقره و مس و برنج و سرب و گاهی از فلزات مرکب: مس و قلع و سرب بوده است. سکههای زرین را دینار و سیمین را درم "Drachm" و پول خورد مسین را پشیز "Unit" مینامیدند. سکههای کوچک نقره هم به نام دیوبول (نیم درم)، اوبول و دانگ (یک ششم درم)، همیوبول (یک دوازدهم درم) بوده است. سکه های نقره "یک درم" در وزن های 3.50 تا 4.20 گرم دیده شده اند. و سکه های چهار درهم سیمین با وزن حدود 13.7 گرم می باشد، از سکههای نقره زیاد و در نواحی مختلف ایران و افغانستان کنونی، به دست آمده ولی سکه طلا نادر و کمیاب است و جهت آن نیز واضح است. زیرا طلا بیشتر برای زینتآلات مورد استفاده قرار گرفته و چون ارزش زیادتری دارد، در تغییر سلسلهها و تحولات تاریخی، بیشتر به یغما رفته و یا به مسکوک جدید تبدیل گردیده است. اردشیر پایه گذار سلسله ی ساسانی به ضرب چندین نوع سکه پرداخت که بسیاری از این سکه ها خیلی خوب ضرب شده و دارای ارزش هنری نسبتا بالایی هستند و پس از او شاپور شیوه ی اردشیر را در ضرب سکه ادامه داد و سکه های زیبایی به سفارش وی ضرب نمودند. سکه های آن بر دو روش صورت شاه و پدرش پاپک بهطور وضوح نقش شده و بر روی نوع دیگر آن شکل اردشیر از روبرو نقش گردیده و پشت آن نقش آتشدان است و روی آن " خداپرست خدایگان"و"مزدیسنا بغ" نوشته شده. خوشبختانه تقریباً همه سکه های شاهان ساسانی پیدا شده است. از سکههای ساسانی پارهای زیاد به دست آمده و فراوان است، مانند سکهی خسروپرویز که تقریباً 37 سال سلطنت کرد و چندین مرتبه سکه زد. ولی سکهی پوراندخت بسیار کمیاب است.
تا زمان بهرام، عنوان روی سکهها، ملکان ملکا، شاهان شاه، بوده ولی از آن به بعد، ملکان ملکا ایران و انیران، نوشته شده است. در بیشتر مسکوکها، از زمان بهرام پنجم (420-438 م) به بعد، القاب پادشاه نوشته شده و پشت سکه، عموماً شکل آتشدانی است که در وسط دو نفر قرار گرفته. پشت سکهی شاهان محلی فارس در زمان سلوکیها و اوایل پارتها نیز شکل آتشدانی بوده است.
سکههای شاهان ساسانی هر کدام به نقش خود آنها مزین بوده است.
عنوان خدایگان از زمان یزدگرد دوم به بعد از روی سکهها برداشته شد، کلمات ملکان ملکاومن (از) هزوارش و از لغات آرامی بوده که بدان شکل نوشته میشد ولی تلفظ آن پهلوی بوده است.
در روی سکههای ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آنجا زده شده با علامت اختصاری مشخص گردیده است. مثلاً: "ست" علامت شهر استخر، "بز" علامت شهر بزم قباد (شهری در میان رودان که قباد آن را بنا کرده بود)، "رام" علامت شهر رامهرمز، "اب" علامت شهر ابرکوه، "ابر" علامت شهر ابرشهر (یکی از شهرهای خراسان) "اهم" علامت شهر اهمتانا (همدان)، "مر"علامت شهر مرو، "ای" علامت شهر ایران، "فر" علامت شهر فرغانه، "شی" علامت شهر شیرجان، "از" علامت شهر زرنک، "سک" علامت شهر سکستان، "ارت" علامت شهر اردشیر خوره، "ام" علامت شهر آمل، "دا" علامت شهر دارابگرد و… عده شهرهایی که در آنها سکه زده میشده تا 115 شهر نوشتهاند.
اکثر سکههای ساسانی تاریخ داردند و ابتدای سلطنت پادشاه، روی آن نوشته شده و مثلاً روی یکی از سکههای انوشیروان که در سال چهل و چهارم سلطنتش زده شده، نوشته "چهارچهل". عبارت سکهها، تقریباً به یک مضمون و اینطور بوده است، مزدیسن بغ … ملکان ملکان ایران و انیران "منوچیتری من یزتان" یعنی "خداپرست خدایگان …، شاهنشاه ایران و غیر ایران آسمانی از نژاد خدایان" و در سکهی شاهان زن، به جای ملکان ملکان، ملکتان ملکت نوشته شده. پشت سکهها، جملهی "نورا … شاه" یعنی "آتش … شاه" نوشته شده. آخرین سکه ساسانی از یزدگرد سوم است که در سال بیستم پادشاهیاش یعنی همان سالی که در مرو کشته شد، در یزد زده شده است ولی در تبرستان تا اواخر قرن دوم هجری (حدود سال 195 ق) سکهی پهلوی دیده شده و به طوری که نوشتهاند تا حدود قرن پنجم هجری همین رویه را معمول میداشتهاند.
پس از فتح ایران به دست اعراب، مقدار زیادی سکه به دست اعراب افتاد که به هر یک از هزار نفر سرباز عرب، دوازده هزار درم رسید. سکههای ساسانی، نازک و ساده و تا حدی فاقد ظرافت و کار هنری است. مسکوکات شاهان بدوی به مراتب ظریف تر از شاهان بعدی میباشد. سکهی شاهان آخری، پهنتر و نازکتر و در زمان خسرو یکم به حد اعلای بزرگی رسیده است.مورخین ارمنی نوشتهاند که هنگام به تخت نشستن هر شاهی، مقدار سکهای که در خزانه موجود بوده، ذوب و به نقش شاه جدید، سکه زده میشده است.
در اوایل اسلام، همان سکههای ایرانی و رومی میان مسلمین رواج پیدا کرد و به تدریج که دایرهی شخصیت و نفوذ خود را گسترش دادند، مبادرت به ضرب سکه کردند. سکههای نخستین اسلام مخلوطی از طرح و نقوش ایرانی و عربی بود. به قول "مقریزی"، نخستین خلیفهای که در اسلام سکه زد، عمربن خطاب در سال 18 هجری بوده است و سکههایی با نقش و طرح ساسانی زد که در بعضی از آنها جملهی "الحمدلله محمد رسولالله" و در برخی "لا اله الا هو" اضافه شده و پارهای، قدیمترین سکه اسلامی را متعلق به سال 28 هجری دانستهاند. در بصره هم سکههایی، به نام درهم زدند ولی رواج پیدا نکرد. در سال 61 هجری در یزد سکه هایی زده شده که دور آن به خط پهلوی این عبارت "عبدالله زبیر امیر المومنین" نوشته شده ولی همه این سکهها و بسیاری دیگر از سکههای متداول، همان سکههای ساسانی یا شبیه به آن با الحاق عبارات اسلامی که گاهی آن عبارات به خط عربی و گاهی پهلوی بوده است.
تاثیرات جنگ داخلی بر ضرب سکه در شاهنشاهی ساسانی
چنین می نماید که در شاهنشاهی ساسانی نظارت مرکزی دقیقی بر ضرب سکه وجود داشته است در واقع سکه های خسرو دوم بر وجود این تشکیلات مرکزی در اواخر سده ششم واوایل سده هفتم میلادی گواهی می دهند .دگرگونی سکه ها به صورت یکنواخت انجام می گرفت و با صرفنظر از چند استثناء ، تاثیر سازمان مرکزی ضرب سکه و کارایی حکومت ساسانی رانشان می داد . یک استثناء در این مورد ، در سال های نخستین فرمانروایی خسرو دوم دیده می شود . در طی دو سال نخست سلطنت خسرو دوم ، جنگ میان او و سردارش بهرام ششم ، که توانسته بود تاج بر سر نهد ، درگرفت . خسرو دوم بناچار از کشور گریخت و به بیزانس پناه برد .بی گمان در کشور پریشانی پدیدی آمد و دو سال نخست ، سکه های مختلفی برای آن دو زده شد و حتی در یک سال در یک شهر به نام هر دو آن ها سکه زدند بهرام در سال دوم (591م) به شمال شرق ایران رانده شد واو در آنجا برای آخرین بار سکه زد. خسرو دوم پس از آن ، توانست تصویر های سکه ها را اصطلاح کند و به جای تاج کنگره دار سال اول ، تاج بالدار با عبارت جدیدی بر گزیند . سکه های خسرو دوم و تاجی که در سال های دوم تاسی و نهم شاهنشاهی اش بر گزید، تاج بالدار و نماد ایزد بهرام بود . این گزینش ، نشانه پیروزی او بر دشمن خودبود و عبارت "hwslwb GDH bzwd" " فره خسرو افزود " تائید ی است بر این حقیقت .
در سال دوم سلطنت خسرو دوم هنوز پریشانی وجود داشت و این دگرگونی با موفقیت انجام نشد . ما نمی دانیم دستورات تغییر طرح سکه ها چگونه صادر شد آیا زمینه طرح را به هر یک از ضرابخانه ها می فرستادند و درآنجا از آن رو نوشت برمی داشتند ،یا این قالب ها ی آن را به هریک از شهر ها می فرستادند تا در انجا از ان استفاده کنند ؟ امکان دیگر این است که به هریک از ضرابخانه ها یک قالب ساز می فرستادند . ما درباره سکه های تقلبی شاهنشاهی ساسانی آگاهی اندکی داریم ، ولی احتمالا ً وجود داشته اند ، زیرا معلوم است که در بیزانس تقلب سکه و قوانین مربوط به مجازات چنین جرائمی وجود داشت. اگر یک قالب را به ضرابخانه های مختلف می فرستادند ، طرح سکه های یکسان می شد ، حال آن که چنین نیست این احتمال نیز وجود دارد که نه قالبی واحد ، بلکه قلبسازی واحد را به سراسر شاهنشاهی می فرستادند اما سرشت پراکنده ضرابخانه ها این نظر را نا موجه می سازد . کلاً به نظر می رسد که دوطرح مختلف برای سال دوم وجود داشته است چرا چنین اختلافی وجود داشت ؟ اگر این کار قالبسازی معینی بود در آن صورت با دونفر یا دو گروه از قالبسازان شاهنشاهی سر کار داشتیم که بعید به نظر می رسد . بنابر این این خلاف قاعده را باید در نتیجه آشفتگی شاهنشاهی ساسانی بداینم که سازمان مرکزی ضرابخانه های برای مدتی تضعیف شد . خسرو دوم پس از شکست بهرام ششم توانست بر همه ضرابخانه های کشور سلطه یابد و پس از سال سوم به نظر می رسد که ضرب سکه یکسان شده است و میزان تاثیر تشکیلات ضرابخانه ها در سکه های سال یازدهم نیز دیده می شود . در این زمان تصاویر سکه دوباره تغییر یافت . این تغییر عبارت بود از شکستگی در حلقه درونی روی سکه با واژه "bzwd" افزود این پدیده بر روی سکه های دیده می شود و آن را باید طرحی دانست که سازمان مرکزی ضرابخانه ها تعیین کرده بود.
تجارت در امپراتوری ساسانی
تمرکزگرایی دولت ساسانی تغییرات مهمی در تجارت آن دوره ایجاد کرد، علاوه بر آن استقلال شهرهای کاروانی سوریه و بین النهرین نیز از بین رفت. عموما بازرگانی تحت حکومت ساسانیان همراه با سلسله مراتب قانونی ، به خوبی سازماندهی شده بود.در اواخر سده چهارم میلادی تهاجم بدویان به آسیای مرکزی و ایران شرقی به طور قابل ملاحظه ای مانع تجارت در شرق شد. اما با این وجود ، توسعه دیوانسالاری پایدار در هر دو امپراتوری بیزانس و ساسانی و رشد اهمیت تجارت بین آنها و همچنین تجارت با شرق دور به پیشرفت در طول دوره خسرو یکم و جانشینانش کمک کرد.در این مدت سغدیان فعال ترین بازرگانان جاده ابریشم بودند. چینی ها، میوه، شراب، آثار فلزی (به خصوص از آهن)، زره، ظروف شیشه ای و همه نوع سرگرمی های سغدی را وارد می کردند. برای مثال اسلوب و مضامین هنری ایران ساسانی با طرح طاووس نر و اسب های بالدار روبه روی هم بر جامه های کتان ظاهر شد که در آسیای مرکزی، چین و حتی ژاپن عمومیت داشت. با این وجود اشیای کمی از این نوع و با منشا» ایرانی باقی مانده است.ساسانیان برای فروش کالا از مهرهای گلی استفاده می کردند. کشف مهر ساسانی در حفریات “مانتای” در سریلانکا بازتاب روابط تجاری بازرگانان ایرانی با سرزمین های دور دست است. نشانه های گستره تجارت بین المللی ساسانیان در آفریقا نیز مشاهده شده ، سکه های یافت شده در آن جا این مساله را تصدیق می کند. همچنین سفرنامه های باقی مانده از دوره ساسانی بر پیوستگی جاده های تجاری دلالت دارد که از سوریه و جنوب بین النهرین شمالی تا محل تلاقی دجله و فرات ادامه داشت، همان راهی که در دوره پارتیان نیز مورد استفاده بود. ضمن اینکه در امتداد تمام جاده ها عوارض و تعرفه از کاروان ها وصول می شد.رومیان و پارتیان به ترتیب جای خود را به بیزانسیان و ساسانیان دادند که بر سر کنترل تجارت مزبور با هم رقابت می کردند. علی رغم جنگ های همیشگی، در امتداد راه های اصلی نمایشگاه ها و بازارهایی برپا می شد و حجم تجارت دائما در حال افزایش بود.از کتب حقوق سریانی و "ماتیکان هزار دادستان" پهلوی این گونه استنباط می شود که تجارت ساسانیان تا حد زیادی در اختیار اتحادیه ها و شرکت ها یا خانواده های بازرگانی بوده که در زمینه قوانین و مقررات حاکم بر خرید و فروش تولیدات خبره بودند. از قوانین تقسیم دارایی و توارث که در کتاب های قانون شرح داده شده تنها اندکی از آن باقی مانده است. به نظر می رسد مالکیت عمومی کالا، زمین و خانه ها شایع تر از مالکیت خصوصی بوده است. اصطلاح "hamdyh" (شراکت) نه تنها به روابط تجاری بلکه به سایر همکاری ها راجع به ساخت کانال های آبیاری و نظیر آن اشاره می کند.در ابتدا جریان تجارت به جای داد و ستد، بر پایه نظام پولی استوار بود. سکه های نقره با عیار بالا که دولت ساسانی ضرب می کرد به عنوان پول تا واحد تورفان ترکستان نیز مورد استفاده بودند. این سکه ها همچنین در تجارت با نواحی بالای رود ولگا در روسیه و دریای سیاه نیز دارای ارزش بود. تجارت اخیر حتی در مقیاسی وسیع تر در دوره اسلامی نیز تداوم یافت. درهم نقره ساسانی مدلی برای سایر پول ها در شرق شد. درهم نقره ساسانی مدلی شد برای سایر پول هایی که در شرق، به ویژه نزد هپتالیان و یا در واحد بخارا ضرب می شد.در خلال حاکمیت طولانی ساسانیان، این سکه فقط در موارد محدودی تحت تاثیر مسائل سیاسی، کم ارزش شد; یک بار در دوره پادشاهی شاپور یکم و بار دوم وقتی که پیروز مجبور شده بود، غرامت سنگینی را به هپتالیان بپردازد.مالیات ها و بهره بالای وام ها باعث محدودیت بازرگانان در ایران عصر ساسانی می شد. بازرگانان در این زمره طبقات بالای اجتماع قرار نداشتند. برعکس آن در آسیای مرکزی آنها از احترام بیشتری برخوردار بودند.در دوره ساسانی طبقه اعیان زمیندار در راس هرم جامعه بودند اما در مناطقی همچون بخارا و سمرقند بازرگانان بزرگ مهم ترین نفوذ را در همه امور حکومتی داشتند.
برچسبها:
حاپی به شکل انتر و محافظ ریه مردگان بود.
ایمست به شکل انسان و محافظ کبد مردگان بود.
داموتف به شکل شغال و محافظ معده مردگان بود.
کبه سنوف به شکل قوچ و محافظ روده مردگان بود.
پ
از خدایان مصر باستان که ایزد هوا و نگاهدار آسمان بود.معمولا در نگاره ها بروی سرش پر شترمرغ است.
خدای تمساح گونه در مصرعلیا.
الهه حامی و نماد مصر سفلی.
خدای مراسم تدفین و خدای علم و نویسندگی در مصر باستان که چهره اش به صورت لک لک یا میمون نشان داده میشد.
ایزدبانوی باد و هوا در مصر باستان که معمولا به صورت زنی با سر شیر نشان داده میشد.
از خدایان مصری-یونانی که در دوران حاکمیت یونان بر مصر در مصر پرستیده میشد.
خدای هستی بخش و حامی هنرمندان و پیشه وران در مصر باستان.
ایزدبانوی آسمان در مصر باستان.خدای آسمان و ستارگان.
ایزدبانوی مردگان در مصر باستان.
ایزدبانوی مصر علیا.در نگاره ها گاهی به شکل کرکس و گاهی به شکل زنی تاج سپید مصر علیا را بر سر نهاده یا دستاری به شکل کرکس بر سر دارد و گاهی به عنوان ایزدبانوی مادر شهزادگان و فرعون را شیر میدهد.
خدای باروری و توان جنسی در مصر باستان.خدای صحرا.
الهه حقیقت و دادرسی در مصر باستان.غالبا با یک پر عمودی بالای سرش نشان داده میشد.
خدای پادشاه،آسمان و انتقام در مصر باستان که به شکل شاهین بود.
خدای ماه و شفا بخشی در مصر باستان.
خدای قوچ سر مصر باستان که اعتقاد براین بود که زندگی را بر صفحه چرخ کوزه گری خود به وجود آورده است.
.
الهه حامی زنان باردار در مصر باستان که به شکل گربه بود.
از خدایان مصر باستان.پادشاه جهان زیرین.اولین قاضی مردگان.
الهه بزرگ آفرینش در مصر باستان و زنده کننده مردگان.
مهمترین خدای مصر باستان.خدایی با سر شاهین و تاج دایره گونه.خالق جهان.مصریان معتقد بودند که اشک های رع به مرد و زن تبدیل شده است.


برچسبها:
در دوران دیکتاتوری فرانکو بر تمام نمادها و نشانههای فرهنگی و قومیتی مهر بطلان زده شده و دستور داده شد که سخن گفتن به جز زبان اسپانیایی ممنوع شود، این اقدام فرانکو اعتراض اقلیتها و اقوام ساکن در مناطق مختلف اسپانیا را به دنبال داشت. در آن هنگام بود که باشگاه بارسلونا که در منطقه کاتالونیا بود به عنوان نماد اعتراض معرفی شد.
بارسلونا برای کاتالونیاییها بیش از یک باشگاه بود، مانوئل واسکز نویسنده و روزنامهنگار صاحب نام اسپانیایی میگوید که بهترین راهی که کاتالونیاییها ابراز وجود میکردند و مخالفت خود را با حکومت فرانکو اعلام میکردند، این بود که به جمع هواداران باشگاه بارسلونا بپیوندند. این برای آنها بهتر از پیوستن به گروههای زیر زمینی و مخالف دولت بود. در مقابل به رئال مادرید به عنوان نماد و آیینه تمام نمای دولت تمامیت خواه و فاشیست فرانکو نگاه میشد و به تیم پادشاهی شهرت یافته بود. همین مساله باعث شد تا رویاروییهای دو تیم به نوعی رنگ و بوی سیاسی به خود گیرد و فراتر از یک بازی فوتبال باشد.
شنبه از ساعت 19:30 دقیقه، دیدار سنتی فوتبال اسپانیا شروع خواهد شد و رئال مادرید و بارسلونا در یک الکلاسیکوی دیگر در سانتیاگو برنابئو مقابل هم صفآرایی خواهند کرد. پرگلترین الکلاسیکو در تاریخ 13 ژوئن سال 1943 روی داد که در آن دیدار رئال مادرید با نتیجهی 1-11 بارسلونا را شکست داد. البته این دیدار به پیشنهاد رئال مادرید (به علت خبر ارسال پیغام تهدیدآمیز وزیر کشور ژنرال فرانکو به بازیکنان تیم بارسلونا) از آمار و ارقام نتایج تاریخ الکلاسیکو حذف شد. پس از این دیدار؛ پرگلترین الکلاسیکو به تاریخ سوم فوریه 1935 برمیگردد که در آن دیدار باز هم رئال مادرید با نتیجهی 2-8 بارسلونا را در هم کوبید. بهترین برد بارسلونا نیز تفاوت چندانی با این نتیجه نداشت و آبیواناریها در تاریخ 23 سپتامبر 1950 با نتیجهی 2-7 موفق به شکست قوهای سپید مادرید شدند. این دو تیم تاکنون 228 بار بصورت رسمی در مقابل هم صفآرایی کردند که از این بین سهم رئال مادرید 91 برد، و سهم بارسلونا 88 پیروزی بوده و 48 بار نیز دو تیم به تساوی رضایت دادهاند. در این 228 دیدار رئال 385 گل و بارسلونا 371 گل وارد دروازهی حریف خود کردهاند که نشان از جذابیت این دیدار دارد.

در ابتدای دههی 50 بود که رقابت بین رئال مادرید و بارسلونا بسیار بیشتر از قبل شد. زمانی که آلفردو دیاستفانو در تیم میلوناریوس بسیار خوش درخشید و توجه هر دو باشگاه بزرگ اسپانیا را به خود جلب کرد. هر دو باشگاه قصد خرید ستارهی آرژانتینیِ آن روزهای جهان فوتبال را داشتند (دیاستفانو در سال 1957 تغییر ملیت داد و در 31 بازی با لباس تیم ملی اسپانیا به میدان رفت و طی این مدت 23 گل نیز برای اسپانیا بهثمر رساند). پس از کشمکشها و تلاشهای فراوان، سرانجام دیاستفانو که گمان میرفت به بارسلونا خواهد پیوست؛ تغییر عقیده داد و به رئال مادرید ملحق شد و یکی از عوامل اصلی موفقیتهای تیمش در آن دوره شد. آلفردو دیاستفانو در هفتم جولای 2014 در سن 88 سالگی دار فانی را وداع گفت و این اولین الکلاسیکو پس از درگذشت او است. حال بارسلونا باید در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو بدون دیاستفانو که برترین گلزن تاریخ رئال مادرید در الکلاسیکو (دیاستفانو با زدن 18 گل به بارسلونا، بعد از لیونل مسی با 21 گل، در ردهی دوم بهترین گلزنان تاریخ الکلاسیکو محسوب میشود) است قرار گیرد و این میتواند سکوهای رئال مادرید را بیش از پیش همصدا کند تا شاید با شکست بارسا، این برد را به او تقدیم کنند.
در طول حکومت ریورا و بخصوص ژنرال فرانکو یعنی در بین سالهای 1939 تا 1975؛ بیشتر مذاهب و گونههای مختلف زبان در اسپانیا، تضعیف شدند. به همین دلیل بود که مردم کاتالان به تیمشان لقب "فراتر از یک باشگاه" را دادند. در واقع مردم آن منطقه، تنها راه مقابله با فرانکو و بیان کردن مخالفتهای خود را، پیوستن به باشگاه بارسلونا میدانستند؛ چون ریسک کمتری داشت و از طرفی نیز کاملاً قانونی بود. البته در همان زمان هم، بازیکنانی از هر دو تیم بودند که با حکومت فرانکو دچار مشکل شده بودند. باشگاه رئال مادرید نیز همانند سایر مردم اسپانیا در جهت مبارزه با حکومت فرانکو تلاشهای بسیاری را در آن دورهی تاریخی صورت داد.

آمار بازیهای قبلی دو تیم به شرح زیر است:
برد رئال مادرید: 91 برد
تساوی: 48 تساوی
برد بارسلونا: 88 برد
گل زده رئال مادرید: 385 گل
گل زده بارسلونا : 371 گل
همانند تمام بازیهای بزرگ جهان، حساسیت پیش از بازیِ الکلاسیکو نیز چند روز مانده به این دیدار شروع شد و تا دمیده شدن سوت ابتدایی این دیدار همچنان ادامه خواهد داشت. اما سه نکته بر حساسیت اولین الکلاسیکوی امسال افزوده است که در زیر به آنها اشارهی کوتاهی خواهیم کرد.
** کریستیانو رونالدو – لیونل مسی
آنها بهترین بازیکنان جهان هستند اما هیچوقت با یکدیگر دوست نخواهند بود. وقتی کریستیانو رونالدو و لیونل مسی با یکدیگر روبهرو میشوند، تنها در ابتدای بازی به یک دست دادن ساده با هم اکتفا میکنند اما در طول سال رقابت (بخوانید دشمنی) آنها همیشه بحث اول مطبوعات است. فوتبال امروزه عصری را میگذراند که به رونالدو و مسی خلاصه شده است. دو بازیکنی که فاصله زیادی با دیگر فوتبالیستها دارند باید بیش از هر بازیکن دیگری قدردان هم باشند. هر زمان که رونالدو برای تیمش هتتریک میکند، مسی در بازی بعد سعی میکند برای بارسلونا هتتریک کند و یا حتی بیش از سه گل بزند. نتیجه فوقالعاده بوده و کافی است آمار گلزنی این دو بازیکن را با دیگر بازیکنان بزرگ دنیا مقایسه کرد.
رونالدو در پایان هفتهی هشتم، با بهثمر رساندن 15 گل و شکستن رکوردهای فراوان، قاطعانه در صدر جدول گلزنان جای گرفته است و لیونل مسی با 7 گل در تعقیب او است. اما آمار گلزنی در الکلاسیکو کاملاً به سود شمارهی 10 کاتالانها است. مسی با 21 گل، بهترین گلزن تاریخ الکلاسیکو محسوب میشود در حالیکه کریستیانو رونالدو در الکلاسیکو تاکنون تنها 13 گل بهثمر رسانده است.
هرچند مسی پس از 10 سال حضور در بارسا به این رکورد دست یافته و رونالدو سال پنجم حضور خود در برنابئو را تجربه میکند اما به هر حال آمار به سود مسی است و این ستاره آرژانتینی باز هم اولین هدف آبی و اناری ها در این دیدار خواهد بود. حال باید دید رونالدوی آمادهی این روزهای رئال مادرید آیا میتواند فاصلهی خود با مسی را در آمار گلزنی در الکلاسیکو کاهش دهد یا نتیجه به سود مسی و یارانش رقم خواهد خورد.

آیا این رابطه باید همین شکل ادامه یابد؟ هر دوی آنها هم تیمیهای بسیار خوبی دارند و از حمایت مربیان خود بهره میبرند، اما آنها باید ارزش رقابت بین خودشان را بدانند که باعث شده است کیفیت بازی آنها روزبهروز بهتر شود. بهتر از آن چیزی که فکرش را میکردند. بنابراین اگرچه ممکن است آنها قادر نباشند با هم زندگی کنند اما یک نکته بهطور قطع وجود دارد و آن هم اینکه آنها بدون هم نیز نمیتوانند زندگی کنند.
** از سیر تا پیاز ال کلاسیکو
A Is for All-Time Records
اولین دیدار دو تیم در سال 1902 برگزار شد و از آن زمان تاکنون، رئال مادرید و بارسلونا 228 بار برابر به میدان رفتند که 91 بار رئالیها به پیروزی رسیدند و ابیو اناری ها نیز در 88 بازی به برتری رسیدند. بارساییها در سالهای اخیر توانستند فاصله خودشان را با رئالمادرید کم کنند ولی هنوز به رکورد رقیب دیرینه خود نرسیدند.
B Is for Basketball
رئالمادرید و بارسلونا تنها در فوتبال با هم رقابت ندارند. با توجه به اینکه دو تیم در رشتههای مختلفی تیمداری می کنند، علاقهمندان به فوتبال می توانند هر ساله داربی های زیادی در رشتههایی چون بسکتبال، هندبال و راگبی ببینند که از این بین دیدار بسکتبال دو تیم اهمیت زیادی دارد.
C Is for Clasico
لقب این دیدار حساس کلاسیکو است که به خوبی بین اهالی فوتبال جا افتاده است.
D Is for Di Stefano
آلفردو دیاستفانو اسطوره فقید رئال مادرید دیگر در کنار رئالیها نیست تا این دیدار را تماشا کند. در واقع یکی از دلایل اختلاف این دو باشگاه، همین دیاستفانو بود. بارسایی ها رئال را متهم کردند که با نفوذ ژنرال مارکو دیکتاتور سابق اسپانیا توانستند دی استفانو را جذب کنند و از همان زمانها آتش کینه بین این دو تیم زبانه زد. دی استفانو در رئال مادرید عملکرد فوق العاده ای داشت و موفق شد 305 گل به ثمر برساند و تا نیم قرن برترین گلزن تاریخ این باشگاه بود. رکورد گلزنی این بازیکن بزرگ را رائول گونسالس شکست. هر چند رائول به دو برابر تعداد بازی های دی استفانو زمان نیاز داشت تا به این رکورد برسد.
E Is for Eto'o
بازیکنانی کمی بودند که بین این دو تیم جا به جا شدند. یکی از همین بازیکن ها ساموئل اتوئو کامرونی بوده است که از رئالمادرید به بارسلونا پیوست و بارها نیز به مدیران تیم مادریدی به خاطر بازی ندادن به او تاخت. اتوئو مدت ها کابلوس مدافعان رئال مادرید بود و توانست گل های زیادی در بارسلونا به نام خود ثبت کند.
F Is for Franco
ژنرال فرانکو دیکتاتور سابق اسپانیا از رئال مادرید به عنوان تیم دستگاه حکومتی حمایت می کرد. حمایتهای این بازیکن از جمله مالی و غیره باعث شد تا مردم کاتالان نتوانند نفرتشان را از مادرید و ژنرال فرانکو پنهان کنند.
G Is for Goals (lots of Them)
دیدارهای الکلاسیکو برخلاف داربی های دیگر جهان پرگل بوده است و همیشه علاقهمندان به فوتبال را سیراب کرده است. تاکنون 756 گل در تاریخ ال کلاسیکو به ثمر رسیده است که این نشان می دهد بازیهای دو تیم در این داربی مهیج تا چه حد پرگل بوده است. میانگین گل این بازی 3.3 به ازای هر بازی است.
H Is for Hans Kamper
هانس گامپر یا به قول کاتالانی ها خوان گامپر موسس باشگاه بارسلونا است که این باشگاه را در سال 1899 یعنی 3 سال زودتر از رئال مادرید تاسیس کرد. خوان گامپر شخصیتی است که اهمیت زیادی برای کاتالانی ها دارد. خوان گامپر سوئیسی همچنین موسس باشگاه بازل و زوریخ در کشور سوئییس نیز بوده است.
I Is for Independencia
بارسلونا یعنی فراتر از یک باشگاه و این دیدار بهترین فرصت برای هواداران این تیم است که شعارشان که همان جدایی از اسپانیا است را به صدا در آورند. همیشه بازی های دو تیم که در ورزشگاه نیوکمپ برگزار می شود به محلی برای هواداران بارسلونا تبدیل میشود که خواسته شان را به زبان آورند.
J Is for Julian Palacios and Juan Padros
خولین پالاسیو و خوان پاردوس موسسان باشگاه رئال مادرید محسوب می شوند که در سال 1901 با جمع کردن تیمی در مادرید باشگاه رئال مادرید را تاسیس کردند. البته هیچ کدام از این دو مرد احتمالا آن روزها فکرش را هم نمی کردند که رئال مادرید در آینده به چه تیم بزرگ و معتبری تبدیل خواهد شد.
K Is for Karim Benzema
کریم بنزما چند سالی است که گل زدن در ال کلاسیکو را یاد گرفته است. او در 3 سال گذشته حد اقل در یک الکلاسیکو توانسته گلزنی کند. این مهاجم فرانسوی در بازی شنبه نیز مهاجم اصلی رئال مادرید خواهد بود و هواداران بارسلونا باید کاملا حواسشان به بنزما باشند تا رکورد گل نخوردن تیمشان در لیگا نشکند.
L Is for Luis Suarez
این دیدار می تواند به یک دیدار به یاد ماندنی برای لوئیس سوارس تبدیل شود. این مهاجم اروگوئه ای در بازی روز شنبه میتواند برای اولین بار پس از جام جهانی در یک دیدار رسمی باشگاهی به میدان برود. سوآرس در رده ملی همراه اروگوئه به میدان رفت و توانست در بازی دوستانه اروگوئه و عمان 2 گل به ثمر برساند. حالا باید منتظر ماند و دید آیا این بازیکن می تواند در الکلاسیکو نیز بدرخشد. او به تازگی جایزه کفش طلای فوتبال اروپا را به خود اختصاص داده است.
M Is for Manuel Sanchis
هیچ بازیکنی به اندازه مانوئل سانچس معنای ال کلاسیکو را نمی فهمد. این مدافع سابق رئالمادرید 43 الکلاسیکو را تجربه کرده است و رکورددار بازی در این دیدار است.
N Is for No Goals
جالب است بدانید که در تاریخ دیدارهای این دو تیم تاکنون تنها 6 دیدار با تساوی به پایان رسیده است. این به این معنا است که کیفیت این دیدار تا چه حد بالا است و مهاجمان دو تیم چه شرایطی در این دیدار دارند.
O Is for Oro (Gold)
جایزه توپ طلای فوتبال جهان در سال های گذشته بین لیونل مسی و کریستیانو رونالدو دست به دست شده است و خیلیها معتقدند امسال نیز رونالدو این جایزه را به خود اختصاص خواهد داد. اگر رونالدو این توپ طلا را فتح کند، او و مسی در مجموع 7 توپ طلا دارند که جالب به نظر میرسد. باید ببینیم آیا بازیکنی پیدا می شود که بتواند با کنار زدن این دو بازیکن توپ طلای فوتبال جهان را به خود اختصاص دهد یا خیر.
P Is for Pig's Head
این همان چیزی بود که هواداران بارسلونا با آن به استقبال لوئیس فیگو، ستاره سابقشان رفتند. وقنی فیگو به قول هواداران بارسلونا خیانت کرد و به رئال مادرید پیوست، هواداران بارسلونا به او فهماندند که این بازی تا چه حد برای آنها ارزش دارد و با دلار و سر خوک به استقبال فیگو رفتند.
Q Is for Quashed Result
در سال 1943 یک نتیجه بین این دیدار رقم خورد که بعدها از کارنامه بازی این دو تیم پاک شد. بارسلونا در دیدار رفت جام حدفی موفق شد با 3 گل رئال مادرید را شکست دهد ولی رئال در بازی برگشت موفق شد با نتیجه 11 بر یک این تیم را شکست دهد و در مجموع با برتری 11 بر 4 راهی مرحله بعد شود. گفته می شود که ژنرال فرانکو قبل از بازی برگشت به رختکن بارسلونا رفته است و به بازیکنان این تیم هشدار داده است که در صورت جدی گرفتن بازی تنبیه خواهند شد. پس از این صحبتها این نتیجه از تاریخ دیدارهای دو تیم پاک شد.
R Is for Ronaldinho
رونالدینیو یکی از ستارگان تاریخ دیدار دو تیم رئال مادرید و بارسلونا است. این بازیکن برزیلی با هنر ناب خود ارزش بازیکنان برزیلی را نشان داد. هیچکس بازی زیبای رونالدینیو را در سانتیاگو برنابئو فراموش نمی کند، جایی که این بازیکن 2 گل به ثمر رساند و حتی مورد تشویق هواداران رئالی قرار گرفت.
S Is for Standing Ovations
قسمت پشت دروازه رئالیها را هواداران افراطی این تیم در اختیار دارند که با سر و صداهای خود جو خاصی به این ورزشگاه میدهند. این سر و صداها در بازی الکلاسیکو بیشتر از قبل میشود.
T Is for Turncoats
در تاریخ این دو باشگاه 33 بازیکن بودند که بین این دو تیم جا به جا شدند. اخرین بازیکنی که بین این دو تیم جا به جا شد خاویر ساویولا بوده است که در سال 2007 از رئال به بارسلونا رفت. جنجالیترین انتقال ها بین این دو تیم را نیز لوئیس انریکه و لوئیس فیگو در اختیار دارند.
U Is for Ultras
در این دیدار نیز پلیس مادرید باید تدابیر ویژه ای برای تیفوسی های این دو تیم بیندیشد تا مانع بروز درگیری شود.
V Is for Villarato
به معنای کمک گرفتن بارسلونا در داوری برای پیروزی در ال کلاسیکو است. مادریدیها معتقد هستند بارسلونا تیم محبوب داوران است و به همین خاطر همیشه برای این تیم پنالتی گرفته میشود.
W Is for Worldwide Audience
این بازی نه تنها در اسپانیا، که در سراسر جهان نیز به شدت دنبال میشود و علاقهمندان زیادی دارد.
X Is for Xavi
ژاوی یکی از باسابقه ترین بازیکنان حاضر در الکلاسیکو است که رهبر بارسلونا محسوب می شود و از احترام خاصی بیم هواداران بارسلونا و حتی رئالمادرید برخوردار است!
Y Is for Yogurines
به معنای تیم پایه و تیم جوانان است. این همان طعنه ای است که هواداران بارسلونا به رئالیها میزنند و آنها را متهم می کنند که مانند بارسلونا از آکادمی فعال لاماسیا بهرهمند نیست. خیلی از بازیکنان بارسلونا به همین خاطر از آکادمی به تیم اصلی رسیدند، در حالی که این امار برای رئال مادرید بسیار کم است.
Z Is for Zamora
ریکاردو زامورا دروازهبانی است که برای هر دو تیم بازی کرده است و بعدها نام این دروازهبان به بهترین دورازهبان فصل داده می شود.
** بازیهای خاطره انگیز
1974 -1973 ، رئال مادرید صفر – بارسلونا 5
یوهان کرایف هلندی، بارسلونا را که 14 سال قهرمان لیگ نشده بود، متحول کرد و آنها را به پیروزی بزرگی در برنابئو برابر رئال رساند. نتیجهای که به عنوان یکی از تحقیرآمیزترین شکستهای رئال در نظر گرفته میشود. کرایف، به تنهایی دو گل به بارسلونا زد. او توپ را از میانهی زمین خودی پیش برد و با به زانو درآوردن مدافعان رئال، ماریانو گارسیا رمون، سنگربان حریف را نیز تسیلم کرد. بارسلونا آن فصل قهرمان شد.
1985-1984 رئال مادرید صفر بارسلونا 3
بارسلونا در اواسط دههی 80 با تری ونبلز رنگ و بوی انگلیسی به خود گرفته بود، استیو آرچی بالد اسکاتلندی، گری لینکر و مارک هیوز ولزی، به نوکمپ آمدند. ارچی بالد که او را با لقب آرچی گل میشناختند، بهترین بازیکن این ال کلاسیکو بود. او یک گل زد و دو گل ساخت. بارسلونا شیرینی دیگری را در خانه مادرید جشن گرفت. ارزش این سه امتیاز، بسیار بیشتر از دیدارهای گذشته بود. چرا که این دو برای قهرمانی با یکدیگر دسته و پنجه نرم میکردند . دو فصل پس از این، لینکر سه گل در پیروزی سه بر دو بارسلونا در برابر رئال مادرید در نوکمپ زد.
1994-199بارسلونا 5 رئال - مادرید صفر
این داربی از آن روماریو مهاجم بینظیر برزیلی بود. تیمی که مربی آن کرایف بود با هنرنمایی روماریو در نوکمپ پیروز شد. این مهاجم در این دیدار سه گل زد. بارسلونا چهارمین قهرمانی پیاپی خود را به لطف ضربهی پنالتی که مدافع دپورتیو لاکرونیا برابر والنسیا در آخرین بازی فصل از دست داد، جشن گرفت.
1995-1994 رئال مادرید 5 - بارسلونا صفر
انتقام شیرین از بارسلونا ! ایوان زامورانو شیلیایی، در این دیدار سه گل زد . آماویسکا و لوییس انریکه مدتی پس از این بازی به بارسلونا پیوستند و گلهای بارسلونا را به ثمر رساندند. رئال به لطف این پیروزی بالاتر از دپورتیو قهرمان لیگ شد.
2010-2011 بارسلونا 5 – رئال مادرید صفر
ژوزه مورینیو در اولین حضورش در الکلاسیکو طعم تلخ شکست را چشید و تیمش با 5 گل برابر بارسلونا در کاتالان شکست خورد. واکنش جالب پیکه پس از پایان این دیدار تا مدت ها سوژه رسانهها بود.
2011-2012 رئال مادرید یک – بارسلونا صفر
دو تیم در فینال کوپادل ری به مصاف هم رفتند که بازی در پایان 90 دقیقه با تساوی بدون گل در جریان بود و به وقتهای اضافه کشیده بود. در نهایت این شاگردان مورینیو بودند که با گل کریستیانو رونالدو موفق شدند به قهرمانی در کوپا دل ری دست یابند.
برچسبها:
عمارت حبیبی در شهر سنندج واقع در استان کردستان خیابان امام کوچه حبیبی و در بخش برونی عمارت ملا لطف الله شیخ الاسلام قرار دارد و در آن آثار و اشیاء تاریخی کشف شده از استان و سایر نقاط ایران به نمایش گذاشته شدهاست. اروسی موزه سنندج یکی از نمونههای اروسی سازی و کار استادکاران سنندجی میباشد. ساختمان این بنا در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار با قدمت نزدیک از ۱۵۰ سال توسط ملا لطف اللهشیخ السلام که یکی از علمای بنام اهل سنت در دوره قاجاریه میباشد احداث شده وپس از درگذشت وی این عمارت توسط وراث آن مرحوم بصورت دو بخش بیرونی واندرونی به اشخاص دیگری واگذارشده که بخش بیرونی به تملک عبد الحمیدخان سنندجی مشهور به سالار سعید (موزه فعلی ) وبخش اندرونی به تملک خانواده حبیبی (عمارت حبیبی فعلی قسمت ادرای ) درآمده است ، سالار سعید درشهریور ماه سال ۱۳۳۶ بخش بیرونی را به اداره فرهنگ وقت (آموزش و پرورش )واگذارنمود و این بنا تا سال۱۳۵۱ در تملک آموزش و پرورش بوده و طی این مدت استفاده هایی چون دانشسرا، اداره فرهنگ، کتابخانه، خانه پیشاهنگی، امورتربیتی داشته است. در سال۱۳۴۹ وزیر فرهنگ وهنر وقت در دیداری که از سنندج داشته ازاین خانه بازدید مینماید واین خانه را برای موزه مناسب تشخیص داده ودستور خریداری در سال ۱۳۵۴ شمسی داده میشود وموزه سنندج دراین بنا به صورت دوبخش مردم شناسی وباستانشناسی افتتاح میگردد.بنای مورد اشاره دارای ویژگیهای خاص معماری به سبک معماری مرکزی ایران وگچبریها آئینه کاریها با قدمتی بیش از ۱۴۰ ساله میباشد که در بناهای قدیمی سنندج نظیر آنها را کمتر می توان یافت. این خانه قدیمی شامل یک زینت بخش آن حوض مستطیل شکلی باسه فواره سنگی زیبا و بنای اصلی ومتعلقات آن است که بنای اصلی در ضلع جنوبی واقع وشامل زیر زمین ویک طبقه فوقا نی است .زیرزمین این بنا به شکل حوضخانه است که دارای سقف گنبدی شکل با تز ئینات آئینه کاری و گچبری تلفیقی است و همچنین شاه نشینهاوحوض سنگی این قسمت که شش ضلعی است بسیار جالب توجه است ودر حال حاضر موزه مردم شناسی است وشیوه زندگی کردها را از لحاظ پوشاک،کشاورزی،هنرهای دستی وموسیقی سنتی و… بنمایش گذاشته شده است. در طبقه فوقانی بنا تالار تشریفات یا سالن بزرگی خود نمایی می کند که از ضلع شمالی بوسیله یک ارسی هفت دری به حیاط مشرف ومنظره ای بدیع به سالن بخشیده است.ارسی این تالار از بزرگترین ارسیهای ایران است که توسط استاد کار معروف کردستانی « استاد حبیب الله سنندجی» معروف به استاد نساء ساخته شده است.
برچسبها:
کتیبه تنگی ور در 45 کیلومتری شمال غربی کامیاران در استان کردستان و در 500 متری روستای تنگی ور و در تنگه کوههای زینانه در بلندترین نقطه صخره کوه بقایای کتیبه و نقش برجسته ای به چشم می خورد که به خط میخی آشوری است و در یک طاق نما به ارتفاع 120 و پهنای 770 و عمق 35 سانتی متری حجاری و نقش شده است و احتمالا تصویر سارگن دوم پادشاه آشوری است. تاریخ کتیبه احتمالا مربوط به هزاره دوم یا اوایل هزاره سوم قبل از میلاد مسیح است.
برچسبها: